خردسال بودم كه به همراه پدر و مادر به روستايي دورافتاده رفته بوديم، فروشنده دورهگردي (كه مردم من به آن "اوسون چی" يعني كسی كه با كارها و حرفهايش شما را افسون میكند) مايعی مانند آب را درون كاسهای چوبی ريخته بود و ادعای میكرد سٓم مار است و بابت خاصيت دارويی و اشاره به آن در طب سنتی قيمت گزافی از خريدارش طلب میکرد.
او در مقابل هر كسي كه میگفت اين آب است و سم نيست پيشنهاد عجيبی میداد... اگه آبه بگير سر بكش!
اينجا بود كه تفاوت آنكه حرف مفت ميزد و آنكه به حرفی كه میزند اطمينان كامل دارد و حاضر است پای تاوانش بايستد مشخص میشد، خب معلوم بود كه همه آن حرفها از جنس همان "حرف مفت" بودند.
ديروز كه روي مسير ايتاليايیها در ديواره علم كوه فعاليت میكردم در هر ميانیای اين خاطره برايم يادآوری میشد، تقريبا ٥ طولی كه صعود كردم در رفتن يك هوك مساوي بود با پاندولي ٢٠ تا ٣٥ متري و حداقل شكستن دست يا پايي و در هر حركت دستی آن احتمال از جلوی چشمم رد میشد اينجاست كه بايد به كاري كه ميكني آنقدر اطمينان داشته باشي كه كمترين ترديد را به خود راه ندهي.
صعود اين مسير مانند برخي از فعاليتهای كوهنوردیمان اطمينان كامل از كاری كه میکنيم را طلب میكند، اينجا نمیشود حرف زد و چون قرار نيست بهايي بابت اين حرف پرداخته شود آسوده خاطر بود و هر حرف گنجيده و نگُنجي! را براحتی به زبان آورد، يعنی كه اينجا جاي حرف مفت نيست.
انقدر جدي كه ٢ طول باقيمانده را به دليل تاريكی و اينكه روی مسير تنها بودم رها كردم تا بروم و از كاری كه قصد انجامش را دارم اطمينان بيشتری پيدا كنم و برگردم
صعود مصنوعی...